محمد صفدر

کارشناس مدیریت صنعتی

کارشناس مدیریت صنعتی

محمد صفدر

محمد صفدر
کارشناس مدیریت صنتعتی

با سلام خدمت بازدید کنندگان محترم
این وبلاگ شخصی در زمینه علمی و پژوهشی مرتبط با رشته مدیریت می باشد

mohamadsafdar@gmail.com

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

فهرست عناوین  :

تعریف انبارو انواع انبار ،

تعریف انبارداری و اهداف آن،

اهم وظایف انبارداران و تعیین نقطه سفارش،

اهمیت چیدمان کالا در انبارداری،

انتخاب محل مناسب انبار،

بهداشت محیط انبار ها،

تهویه ونور درانبار،

نکات ایمنی دربهره برداری از انبار،

ثبت ورود وخروج کالا (سیستم اندیکس)،

اطلاعات مندرج درکاردکس انبار،

انبارگردانی  ،

اصطلاحات رایج در انبار گردانی

نحوه اجرای عملیات انبار گردانی

مراحل اجرای عملیات انبار گردانی

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۶
محمد صفدر
چگونه خود را برای مصاحبه آماده کنیم؟
ابتدا، باید در مورد شرکتی که از شما مصاحبه می‌کند تحقیق کنید. روش تحقیق این گونه است:

                                            
 

  •  به کتابخانه بروید و اطلاعات شرکت را استخراج کنید؛

  • از مراکز، فروشگاهها یا کارخانه‌های شرکت بازدید کنید تا نوع کار و سازمان را در عمل ببینید؛

  •  از اینترنت برای یافتن اطلاعات روزآمد استفاده کنید؛

  •  با افرادی که اطلاعاتی در خصوص شرکت دارند صحبت کنید و نظرشان را درباره شرکت جویا شوید.


دوم، برای آمادگی پرسش‌های زیر را از خود پرسیده و به آنها پاسخ دهید:

  •  آنچه که را از مسوولیت‌های شغل مورد نظر درک کرده‌اید توصیف کنید؛
  • چه مهارتها و توانایی‌هایی دارید که می‌توانید از عهده مسوولیت‌های این شغل برآیید و آیا فرصتی برای پیشرفت وجود دارد؟؛

  •  اصول اخلاقی کار خود را شرح دهید؛

  •  چه روشی را برای ارزیابی و پیاده‌سازی ایده‌ها و تصمیم‌های کاری اتخاذ می‌کنید؟ ؛

  • چگونه مسایل و موضوعاتی را که روزانه در کار با آنها مواجه می‌شوید حل می‌کنید؟ ؛

  • فکر می‌کنید اصلی‌ترین فشار کاری در چنین شغلی چه باشد؟ ؛

  •  چه روش یا استراتژیی برای برخورد با فشارهای کاری و زندگی اتخاذ می‌کنید؟ ؛

  •  چگونه با دیگر افراد حرفه‌ای در یک سازمان، تیم تشکیل می‌دهید؟ ؛

  • شرح دهید چرا یک تصمیم‌گیر اثربخش هستید؟ ؛

  •  فرصت‌هایی را که انتظار دارید این شرکت برای رشد شما ایجاد کند برشمرید؛

  •  چگونه مطالب کاری را ارایه می‌کنید یا سخنرانی می‌کنید؟ ؛

  • سبک کاری خود را شرح دهید.چرا شما یک فرد اثربخش برای سازمان هستید؟ ؛

  •  شرح دهید چگونه می‌توانید یک مشاور برای رییس خود باشید؟؛

  • در پست قبلی خود چه چیزی را اجرا یا پیشنهاد کردید که موجب رشد کسب و کار یا بهره‌وری شد؟ ؛

  •  دلایل اصلی ترک شغل قبلی چیست؟ ؛

  •  چه دانش و تجربه‌ای در پست‌های قبلی کسب کرده‌اید که می‌تواند در این شغل جدید مفید باشد؟ ؛

  •  بهترین استفاده از استعدادهای خود مربوط به کسب وکار را شرح دهید؟ ؛

  •  شرایط ناخوشایند یا استرس‌زا در محیط کار را چه مواردی می‌دانید و چگونه با آنها برخورد می‌کنید؟ ؛

  •  هدف شما از گرفتن این شغل جدید چیست‌؟ ؛

  •  اهداف و افکار درجه اول شما درباره خودتان و داشتن یک شغل چیست؟


سوم، علاوه بر تحقیق در مورد شرکت و آماده‌سازی خود برای مصاحبه، نکات زیر را به خاطر داشته باشید:
 

  •  آنچه که شما در مصاحبه نمی‌گویید مهم است؛

  •  از این شاخه به آن شاخه نپرید و به گونه‌ای صحبت نکنید که آشفته به نظر برسید. اما در همان حال، خیلی خلاصه‌گو و کم‌حرف نباشید تا مصاحبه کننده فکر کند شما تمایلی به ارایه اطلاعات ندارید؛
  •  خودتان باشید و آرامش داشته باشید و به خودتان فشار نیاورید؛

  •  از حرکات خود آگاه باشید. خیلی شل و ول هم‌چنین خیلی خشک ننشینید؛

  •  با مصاحبه کننده تماس چشمی داشته باشید اما به حد خیره شدن نباشد.


با آگاه بودن از نکات فوق، تحقیق از پیش در مورد شرکت و آماده‌سازی خود برای مصاحبه، شما بهترین شانس را برای ایجاد یک تأثیر مثبت در هنگام مصاحبه خواهید داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۳
محمد صفدر
پرسش‌هایی که هرگز نباید در مصاحبه شغلی پرسید
احتمال دارد در پایان یک مصاحبه شغلی، مصاحبه کننده از کارجو بپرسد چه پرسشی دارید! در این جا استخدام کننده در جستجوی دو موضوع است: اول آنکه؛ مصاحبه کننده می‌خواهد به کارجو کمک کند تا از شغل و شرکت درک بهتری بیابید، و به آنچه در ذهن دارید و کمتر آشکار است پاسخ دهد، همچنین با انواع پرسش‌هایی که مطرح می‌کند می‌خواهد دید بیشتری به وی بدهد.پرسش‌های اشتباه می‌تواند تأثیر خوب اولیه را در مصاحبه‌کننده از بین ببرد. از این رو مهم است پرسش‌های سنجیده ای در مورد شغل و سازمان مطرح شود.

                                                      مصاحبه شغلی

در این جا به 10 پرسش اشاره می‌شود که بایستی از طرح آن‌ها پرهیز شود:

1- شرکت شما چه کاری انجام می‌دهد؟

کارجو می‌تواند با کمی تحقیق به پاسخ این پرسش پی ببرد. در حالی که با طرح آن، این طور تلقی می‌شود که فردی ناپخته، بی‌انگیزه و تنبل است.

2-شرکت چه مزایایی ارائه می‌کند؟

در این مرحله نباید در این مورد پرسش شود و قطعاً نباید در مورد جزئیات مزایا از جمله کمک‌های پزشکی، پوشش درمانی برای دندانپزشکی، روزهای مرخصی و غیره سؤال شود. زمان این گونه پرسش‌ها هنگامی است که درباره جزئیات شغلی مذاکره می‌شود. در این مرحله پرسش‌ها بایستی پیرامون خود شغل و سازمان متمرکز باشد.

3-آیا می‌توانم ساعت 3 بعدازظهر پنجشنبه‌ها بروم؟

کارجو با شروع این گونه پرسش‌ها و طرح درخواست رفتارهای ویژه، پیش از آنکه حتی شغلی به دست آورد، به کارفرما این گونه القاء خواهد نمود که می‌خواهد مرتباً استثنائاتی برای خود قائل شود و یا اینکه درخواست کار در ساعات متفاوت و یا روزهای خاص و غیره برای خود دارد. اکنون وقت طرح چنین درخواست‌هایی نیست. وقتی به شما پیشنهاد کاری شد، آن گاه می‌توانید برای آنچه می‌خواهید مذاکره کنید.

4- آیا تست مواد مخدر می‌گیرید؟

با طرح این پرسش کارجو، درباره خود ابهاماتی را در ذهن کارفرما مطرح خواهد کرد.

5-می‌توانم نقشی در کار و... ایفا کنم؟ (کاری که به درخواست شغلی ارتباطی ندارد)

این سؤال مناسب نیست، زیرا ممکن است درباره فعالیت‌های اجتماعی رسانه‌ای آن شرکت،‌ هیجان زده باشید،‌ و یا از رویداد بزرگی که شرکت هر سال برگزار می‌کند، به هیجان بیاید، اما با توجه به اینکه این موضوعات به درخواست شغلی شما ارتباطی ندارد این گونه وانمود می‌شود که این رویدادها برای کارفرما نسبت به کاری که در واقع در حال انجام مصاحبه برای آن است،هیجان‌انگیزتر است.

6- آیا کارکنان از تخفیف در محصول شرکت برخوردار می‌شوند؟

این مرحله از گفتگو فقط در این خصوص است که آیا کارفرما برای کار در شرکت مناسب است یا نه. از این رو پاسخ به پرسش فوق‌الذکر بعید است تأثیری داشته باشد.

7-آیا در مورد من از معرف‌هایی که ذکر شده‌اند تحقیق می‌کنید ؟

اغلب کارفرمایان از معرف‌ها تحقیق می‌کنند. از این رو طرح این سؤال این‌گونه تلقی می‌شود که کارفرما چیزی برای پنهان کردن دارد.

8-چه مدت برای غذا وقت داده می‌شود؟

اگر تلقی شود که برای کارجو دور شدن از کار اهمیت بیشتری دارد تا خود شغل، تأثیر بدی از شما به جای می‌گذارد.

9-چرا باید در این شغل کار کنم؟

اگر کارجو خود نفهمیده است چرا برای مصاحبه حضور یافته است، مصاحبه‌کننده بعید است که بتواند چنین درکی به او بدهد.

10-مصاحبه مرا چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پاسخ این پرسش برای مصاحبه کننده روشن است، زیرا مصاحبه کننده خوب، برای بررسی گفتگوهای انجام شده،‌ وقت می‌گذارد، و کارجو را با سایر متقاضیان مقایسه می‌کند. بنابراین، مصاحبه شغلی را نباید با یک اظهار نابه‌جا به پایان رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۲
محمد صفدر

سوالات مربوط به خود مصاحبه شونده

 

بزرگترین نقاط ضعف شما چیست؟

وقتی از شما در مورد بزرگترین نقاط ضعف تان پرسیده می شود، راه های مختلفی ،از جمله بیان مهارت هایی که برای این شغل مورد نیاز نیستند، بیان مهارت های بهبود یافته خود و چرخش از موقعیت منفی به مثبت، برای پاسخ دادن وجود دارد.

مهارت های غیر ضروری
یک راه این است که مهارت ها و نقاط قوت کلیدی مورد نیاز برای موفق شدن در شغلی که برای مصاحبه آن آمده اید، را از قبل تحلیل کرده و کمبودهای خود را که تاثیری در موفقیت در این شغل ندارد مشخص کنید. برای مثال اگر برای شغل پرستاری به مصاحبه رفته اید، شما می توانید این نقطه ضعف خود را که در انجام سخنرانی های برای جمع ماهر نیستید را، به مصاحبه گر اعلام کنید. در این مورد شما باید روی نقطه قوت و توانایی خود در برقراری مطلوب ارتباطات دو نفره (با بیماران) تاکید کنید در حالی که مثالی بیانگرسختی سخنرانی در یک جمع بزرگ برای خود را نیز می آورید.

مهارت های بهبود یافته
 مورد دیگر بیان مهارت هایی است که در موقعیت شغلی قبلی خود، آنها را توسعه و بهبود داده اید. با این کار شما به مصاحبه گر نشان می دهید که در صورت لزوم شما می توانید پیشرفت کرده و مهارت های خود را توسعه دهید. شما می توانید سطوح شغلی اولیه خود را برای کارفرما بیان کرده و در مورد مراحل و مراتب سازمانی بعدی که در آنها رشد کرده اید و مهارت های  بهبود یافته خود طی آن، صحبت کنید.

تغییر جهت از موقعیت منفی به مثبت   
راه دیگر تغییر جهت از منفی به مثبت است. برای مثال حساسیت زیاد شما برای کامل کردن پروژه ها یا بررسی چندین باره هر مورد (آیتم) می تواند نقطه قوت شما به حساب بیاید. مثلا شما می توانید داوطلب پستی باشید که وظیفه بررسی انجام به موقع و کامل پروژه ها را برعهده دارد.
یادتان باشد از کلمه " نقطه ضعف " در پاسخ هایتان استفاده نکنید. شما همیشه هنگام مصاحبه روی مثبت ها تمرکز کنید.

تعدادی از نمونه پاسخ ها

  • وقتی روی پروژه ای کار می کنم، فقط نمی خواهم آن را مطابق با مهلت زمانی تمام کنم. در عوض ترجیح می دهم پروژه را به خوبی زودتر از موعد اجرا کنم.

  • داشتن نظم و قدرت سازماندهی خوب، بهترین نقطه قوت من نیست ولی من از یک سیستم مدیریت زمان استفاده می کنم که واقعا به مهارت های سازماندهی من کمک می کند.

  • من عادت داشتم در آخرین لحظه قرار ملاقات های هفته جاری را تنظیم می کردم ولی فهمیدم زمانبندی از قبل  بسیار بهتر و رضایت بخش تر است.

  • من در دوره دانشگاه با محاسبه و حساب و کتاب مشکل داشتم ولی با گذراندن چند دوره آموزشی و گرفتن مدرک آن، توانستم بر این مشکل غلبه کنم.

  • من عادت داشتم روی یک پروژه تا تکمیل کردن آن کار کنم و هیچ پروژه دیگری را قبل از آن شروع نکنم.  ولی حالا یاد گرفتم  که چطور همزمان روی چند پروژه کار کنم و فکر می کنم این کار باعث می شود من در هر کدام خلاق تر و موثرتر باشم.

 
 

بزرگترین نقطه قوت شما چیست؟

«بزرگترین نقطه قوت شما چیست؟» یکی از آسانترین سوالاتی است که در مصاحبه شغلی از شما پرسیده می شود. هنگام پاسخ دادن به این سوال، مهم است که درباره ویژگی هایی که صلاحیت شما را برای شغل مورد نظر افزایش می دهد، صحبت کنید. بهترین راه پاسخ گویی صحبت درباره مهارت ها و تجربیاتی است که مستقیما به شغل مورد تقاضای شما ارتباط دارد.

تعدادی از نمونه پاسخ ها

  • وقتی روی پروژه ای کار می کنم، فقط نمی خواهم که آن را در زمان تعیین شده تمام کنم، بلکه ترجیح می دهم آن را به بهترین شکل زودتر از موعد مقرر به اتمام برسانم.

  • من در هر فصل فراتر از اهداف و میزان تعیین شده، فروش می کردم و هر سال بابت آن پاداش دریافت می کردم.

  • مهارت های مدیریت زمان من عالی است و من فردی منظم، کارآ و در انجام کارها پیشرو و عالی هستم.

  • من به مهارت خود در برقراری ارتباط با مشتری و حل موقعیت های دشوار افتخار می کنم.

 
 

 شما چطور خودتان را توصیف می کنید؟

قبل از مصاحبه به پاسخ هایی برای سوال « شما چطور خودتان را توصیف می کنید؟» فکر کنید. در پاسخ های خود موقعیت شغلی مورد نظرتان، فرهنگ سازمانی شرکت و محیط کار را در نظر بگیرید. جواب تان باید به مناسب نشان دادن شما برای این شغل و این شرکت از نظر مصاحبه گر کمک کند.

تعدادی از نمونه پاسخ ها

 

  • من یک فرد اجتماعی ام. واقعا دوست دارم با تعداد زیادی از افراد مختلف ارتباط داشته و کار کنم.

  • من یک فرد کمال گرا هستم. به همه جزئیات توجه کرده و دوست دارم مطمئن شوم که همه چیز دقیقا درست است.

  • من یک فرد متفکر خلاقم. دوست دارم راه حل های مختلف برای حل مسایل پیدا کرده و ذهن بازی در یافتن بهترین راه انجام کار دارم.

  • من فردی کارآ و کاملا سازمان یافته ام. این من را قادر می سازد تا حد امکان برای شغلم مولد و پربار باشم.

  • من از حل مسایل و یافتن عیوب لذت می برم و به موقع به مسایل رسیدگی می کنم.


 

یک هفته کاری معمول خود را توصیف کنید؟

 مصاحبه کنندگان از فرد متقاضی انتظار دارند درباره آنچه در کار خود انجام می دهند، با جزئیات توضیح دهند. قبل از پاسخ دادن، موقعیت شغلی ای که برای مصاحبه آن آمده اید و نحوه ارتباط دادن شغل های قبلی تان با آن را بررسی کنید. هر چه بیشتر بتوانید تجربیات قبلی تان را به شغل مورد نظر ارتباط دهید، در پاسخ گویی به سوالات موفق تر خواهید بود.

واضح است که صحبت کردن درباره فعالیت های غیرکاری ای که در ساعات اداری خود انجام می داده اید، مطلوب نیست. هرچند برخی متقاضیان این اشتباه را کرده و درباره فعالیت هایی مانند رساندن فرزند خود به مدرسه یا رفتن به باشگاه ورزشی که منجر به تاخیر در وظایف کاری آنها شده - در پاسخ به این سوال مصاحبه- صحبت کرده اند.  

در پاسخ خود روی کارتان تمرکز کرده و به مصاحبه کننده نشان دهید که فردی سازمان یافته (مثال: اولین کاری که در روز کاری اول هفته انجام می دهم، چک کردن پیغام ها و ایمیل ها و برنامه ریزی برای فعالیت های هفتگی ام می باشد.) و کارآ هستید.



 

 آیا شما خودتان را موفق می دانید؟ چرا؟

اگر در مصاحبه شغلی از شما پرسیده شد که آیا خود را فرد موفقی می دانید و چرا، مصاحبه گر می خواهد بداند شما در موقعیت های قبلی خود چه عملکردی داشته اید. شما نباید خودتان را به طور کلی موفق معرفی کنید بلکه باید بدانید که این سوال شروع بحثی در مورد خصوصیات حرفه ای است که دارید و به آن افتخار می کنید یا در مورد برجستگی خاصی است که در یکی از شغل های قبلی خود داشته اید.

آسان ترین بخش پاسخ شما، این موضوع است که شما خودتان را موفق اعلام می کنید. باید با اطمینان به مصاحبه کننده نگاه کرده و با اعتماد به نفس صحبت کنید. وظیفه چالشی تر شما این است که از ادعای خود دفاع کنید.

شما باید رزومه خود را همراه داشته باشید تا در صورت نیاز به آن مراجعه کرده و برای بیان عنوان موفقیت هایتان ،هر چند کوچک، از آن کمک بگیرید.  برای بیان موقعیت ها یا چالش هایی که با آن روبرو بوده اید، مهارت ها و دانشی که در آن قوی هستید و نتایج مثبتی را برای شما به ارمغان آورده است، آماده باشید.

الزامات هدف های شغلی خود را تجزیه و تحلیل و مشخص کنید و روی دارایی های خود ، که مطابق با ویژگی های لازم برای احراز شغل مورد نظرتان است، تمرکز کنید.در کنار موفقیت های شغلی، شما می توانید موفقیت های فردی خود، از جمله یک پدر یا مادر نمونه بودن یا  قهرمان ورزشی بودن، را نیز بیان کنید.



 

آیا با دیگران خوب و راحت کار می کنید؟

با این سوال شرکت ها می خواهند بدانند چطور شما به خوبی با دیگران کار می کنید و شما باید چیزی بیشتر از این جواب که از کار کردن با دیگران لذت می برید - که یک پاسخ استاندارد و رایج است – به آنها بگویید.

پاسخ این سوال یکی از مهارت های نرم شما را نشان می دهد. این مهارت مهمی است حتی اگر در شغل تان نیاز نباشد که ارتباط زیادی با دیگران داشته باشید زیرا این مهارت جزء رفتارهای حرفه ای و شخصی اساسی است. شرکت ها هنگام استخدام در کنار مهارت های سخت (ویژگی های فنی و حرفه ای لازم برای شغل) به مهارت های نرم (از جمله ارتباط با دیگران) هم توجه زیادی دارند.

کارفرماها نمی خواهند افرادی را استخدام کنند که در ارتباط با آنها دچار مشکل شوند زیرا این افراد در محیط کار مشکلات و تعارضات زیادی را بوجود می آورند. این می تواند به این معنا باشد که افرادی که مهارت های ارتباطی قوی نداشته باشند، حتی اگر از توانایی های فنی خوبی نیز برخوردار باشند، در اکثر شرکت ها نمی توانند استخدام شوند.

گسترش پاسخ خود
کارجویان اغلب در پاسخ به این سوال می گویند که " از ارتباط با دیگران لذت می برند " و توضیح بیشتری نمی دهند. هرکسی می تواند بگوید که با دیگران به خوبی کار می کند ولی اثبات این به مدیران استخدامی مهم است.

چطور می توانید از دادن یک پاسخ ناقص دوری کنید در حالی که اثبات کنید که توانایی ارتباطی لازم برای شغل مورد نظر (و یا حتی بیشتر از آن) را دارید؟ شما چه کاری می کنید که فردی مناسب در کار هستید؟ اینها چیزی است که کارفرما می خواهد بداند.

این مهم است که به کارفرمای خود بفهمانید چه مهارت هایی دارید و با زدن مثال هایی از زندگی واقعی خود، نشان دهید چگونه از آنها در محیط کار استفاده می کنید.

کلیدهای پاسخگویی به سوالات
کلید اول این است که انواع ارتباطات و تعاملاتی که برایتان جذاب است یا در آن مهارت دارید را مشخص کنید. علاوه بر مشخص کردن اینکه چطور با مدیران، همکاران، مشتریان و سایرین به خوبی کار می کنید، شما باید در مورد کارهایی که در حین این تعاملات انجام می دهید، صحبت کنید. این هم مثال هایی در این مورد :

  • انگیزه بخشی به زیردستان به منظور افزایش عملکرد

  • توسعه توافقات با مشتریان و تعیین ترجیحات آنها در مورد محصولات و خدمات

  • توجه به نیازهای مشتریان

  • حل تعارضات موجود بین کارکنان یا مشتریان

  • رسیدگی صبورانه و خلاقانه به شکایات مشتریان

  • و ...

کلید بعدی در یک مصاحبه موفق این است که مثال هایی از موقعیت های کاری ای که شما از مهارت های ارتباط با دیگران خود استفاده کرده اید برای مصاحبه گر بیاورید. مثال هایی را بیان کنید که کارفرما متقاعد شود که شما واقعا این نقاط قوت را دارید.

مثال های شما باید چگونگی، زمان و محلی که از مهارت ها و علایق خود استفاده کرده اید و نتایجی که گرفته اید را نشان دهد. البته توجه داشته باشید مهارت ها و علایقی را بیان کنید که به شغل مورد تقاضای شما ارتباط داشته باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۸
محمد صفدر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۴
محمد صفدر
رتبه کسب شده :

مدیریت فروش از مباحثی است که در سالهای اخیر مطرح شده و بیشتر به برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل نیروی فروش تاکید می کند.

برای درک و اهمیت مدیریت فروش، ابتدا باید مشخص کرد فروش چیست ؟

فروش عبارتست از کمک کردن به مشتری به منظور خرید چیزی که آنرا برای رفع نیازهای خود می خواهد. فروش عبارتست از فرآیندی که دارای سه مرحله زیر است:

1.درک نیازهای مشتری

2.ارائه راه حلی برای رفع این نیازها

3.کسب رضایت مشتری

کالاها و خدمات توسط شرکتها تولید شده و روانه بازار می گردند و با انجام عملیات فروش توسط فروشندگان بدست خریداران رسانده می شوند. فروشندگان نقش پل ارتباطی بین تولید کننده و مصرف کننده را بازی می کنند، لذا فعالیتهای فروشندگان می‌بایست توسط مدیران فروش به نحوی مقتضی، برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل شود.

 

وظایف مدیر فروش چیست؟

اساساً وظایف مدیر فروش نیز همانند هر مدیر دیگری شامل برنامه ریزی، سازماندهی، گزینش نیروی انسانی و انگیزش، هدایت و کنترل نیروهای تحت سرپرستی خود می باشد.

مدیر فروش باید اهداف فروش را مشخص کند و این اهداف را با اهداف بازاریابی و اهداف کل شرکت هماهنگ سازد. بعبارت دیگر، اهداف بازاریابی شرکت به اهداف فروش تبدیل می شوند. اهداف فروش نیز حجم فروش را با توجه به هر خط تولید تعیین می کند. اهداف فروش را می توان برحسب مبالغ فروش یا واحدهای فروش رفته تعیین کرد. این اهداف را می توان برحسب مناطق فروش، انواع مصرف کنندگان و دوره های زمانی نیز تقسیم بندی کرد. بعلاوه اهداف را می بایست همواره ارزیابی، نظارت و کنترل کرد و در صورت لزوم آنها را تعدیل نمود، تا از طریق فروش، سودکافی حاصل گردد.

مدیر فروش همچنین بخشی از اوقات خود را جهت رسیدگی به موارد زیر اختصاص می دهد.

1)  گزینش و استخدام افراد مورد نیاز برای تکمیل نیروی فروش

2)فراهم نمودن امکانات جهت آموزش کافی برای نیروی فروش خود

3)اطمینان از اینکه سیاستها و برنامه های حقوق و دستمزد موجب انگیزش جهت فروش بیشتر در پرسنل فروش می شود.

4)  ارزیابی هر چند وقت یکبار از عملکرد نیروی فروش

در زیر هر یک از وظایف مدیران فروش را به تفکیک در حوزه عملیات مدیریت فروش مورد بررسی قرار گرفته است.

  برنامه ریزی

مدیران فروش در عملیات خود ابتدا بایستی به برنامه ریزی فروش بپردازند. فرایند برنامه ریزی عبارتست از مجموعه ای از تصمیمات به هم پیوسته که در نهایت تصویر تمام نمایی از مراحل عملیات به دست می دهد. البته لازم به یادآوری است که برنامه ریزی فروش باید به دقت با برنامه ریزی کلی شرکت هماهنگ و در قالب چهارچوب آن باشد.

اهمیت برنامه ریزی به معنای تفکر پیشاپیش و پیش بینی راه حلهای احتمالی آینده است. یکی از اهرمهای عالی برنامه ریزی فروش که مورد استفاده مدیران فروش می تواند قرار گیرد، تدوین بودجه دقیق فروش و هزینه های توزیع و فروش، تعیین مناطق فروش و ایجاد سهمیه های فروش برای فروشندگان می باشد. برای تدوین بودجه فروش می بایستی مدیران فروش دست به پیش بینی فروش بزنند.

پیش بینی فروش یک تخمین از فروش های نقدی یا واحدهای فیزیکی بر پایه یک دوره زمانی معین در آینده تحت یک برنامه بازاریابی طراحی شده و مجموعه مفروضاتی از شرایط و عوامل محیطی می باشد. اساساً پیش بینی و بودجه فروش پایه و اساس تمامی برنامه ریزی های عملیاتی یک شرکت را تشکیل می دهد

سازماندهی

دومین وظیفه مدیر فروش سازماندهی است که کاری بس دشوار و حساس و نسبت به مسائل موجود در فعالیتهای تجاری و بازرگانی، نیازمند دانش و تجربه بالا است. سازماندهی در صورتی به درستی انجام می شود، که فرایند طرح ریزی به دقت انجام شده و اهداف شرکت بطور اعم و اهداف بخش فروش بطور اخص مشخص شده باشد.

مدیر فروش باید به خوبی بخش خود را سازماندهی کند تا به نحو مطلوب و موثری وظایف متعدد و متنوع بخش فروش به انجام رسد. زمانی که ساختار سازمانی بخش فروش به خوبی طراحی شود، خطوط گزارش دهی و روابط کاری، مسئولیتها و اختیارات، تفویض اختیار، روشها وکنترل ها مشخص خواهد شد. مجموع این عوامل موجب می گردد تا تیم فروش با یکدیگر به خوبی همکاری نموده و در جهت اهداف شرکت به نحو موثری حرکت نمایند.

  تامین نیروی انسانی

فروش عملی است که به نیروی انسانی نیاز دارد و خدمات کامپیوتری نمی تواند آنرا از انسان بی نیاز کند. چنانچه قرار باشد عملیات فروش به نحو مطلوبی صورت گیرد، در درجه اول توانائی ها، دانش، معلومات و کوشش جمعی افراد استخدام شده در بخش فروش اهمیت می‌یابد.

موفقیت آمیز بودن عملیات فروش به انتخاب و گزینش صحیح فروشندگان بستگی دارد و بنابراین مدیر فروش باید به امر انتخاب و به کارگیری، آموزش و سیستم پرداخت حقوق و مزایای فروشندگان توجه زیادی مبذول دارد. مدیر فروش برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز به برنامه ریزی نیاز دارد تا از طریق آن بتواند نیروی متخصص مورد نیاز خود را به نحو مطلوب انتخاب کند

یکی از مسائل مهم در برنامه ریزی نیروی انسانی، مسئله آموزش نیروی انسانی است. مدیران فروش با برگزاری دوره های آموزشی مختلف سعی می کنند که شناخت فروشندگان از ساختار شرکت، محصولات، اهداف و برنامه ها، مشتریان و شیوه های فروش افزایش یابد.

  هدایت

وظیفه دیگر مدیر فروش، اداره و مدیریت بر نیروی فروش است. او باید نیروهای انتخاب شده برای پست های مختلف بخش فروش را به گونه ای هدایت کند که به نحو مطلوبی انتظارات شرکت را تحقق بخشند.

اصولا مدیران فروش با تخصیص مناطق فروش و سهمیه فروش برای فروشندگان می توانند فرایند عملیات فروش آنها را هدایت کنند.

مناطق فروش عبارتست از حوزه جغرافیایی تخصیص داده شده به فروشنده جهت انجام فعالیتهای فروش. سهمیه فروش نیز عبارتست از تخصیص بخشی از فروش کل شرکت به یک فروشنده یا یک منطقه خاص.

  کنترل

برای اطمینان از اینکه فعالیتهای نیروی فروش در چهارچوب برنامه ریزی انجام شده صورت می پذیرد، از عنصر کنترل در فرایند مدیریت فروش استفاده می شود. کنترل به معنای مقایسه نتایج بدست آمده با نتایج مورد انتظار و بررسی علل مغایرت آنها است.

 

فرآیند مدیریت فروش

بطور کلی فرایند مدیریت فروش شامل 5 مرحله زیر است:

1-تعریف و ایجاد پایگاه اطلاعاتی به منظور جمع آوری اطلاعات مربوط به فروش

در این گام با مطالعه داده های مربوط به فروش محصولات مختلف شرکت، پایگاه اطلاعاتی تعریف و ایجاد می شود. در این پایگاه کلیه اطلاعات لازم جمع آوری می شود.

2-تحلیل اطلاعات و بدست آوردن روندهای مختلف

در این مرحله با انجام تحلیل های مختلف بر روی داده های فروش روندهای مختلف بدست می آید. در این گام از تکنیک های مختلف آماری جهت تحلیل اطلاعات استفاده می شود.

3-پیش بینی فروش های آتی براساس روندهای قبلی

در اینجا براساس روندهای قبلی، میزان فروش های آتی تخمین زده می شود. اهداف بازاریابی شرکت نیز در تعیین این میزان دخیل می باشند.

4-تعیین سهمیه و مناطق فروش

در این گام بازار هدف شرکت به مناطق مختلف تقسیم شده و بر اساس این مناطق سهمیه فروش تعیین خواهد شد.

5- تعیین تعداد فروشندگان و عاملین فروش

در مرحله پایانی تعداد فروشندگان و عاملین فروش بر اساس سهمیه های فروش تعیین می شوند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۵
محمد صفدر
فروش یکی از چالش برانگیزترین بخش‌های هر کسب و کاری محسوب شده و از این رو، مدیران فروش یا یکی از پر چالش‌ترین شغل‌های جهان مواجه هستند. مدیریت نیروی فروش تعهدی بسیار بزرگتر از آن چیزی است که اکثر مردم گمان می کنند.ممکن است تصور کنید با آنچه که باید انجام دهید آشنا هستید، اما برای ارائه بهترین کار باید کوچکترین موقعیت‌ها و نیازها را نیز مد نظر قرار دهید.

 پول نیوز، مازیار دانیالی- فروش یکی از چالش برانگیزترین بخش‌های هر کسب و کاری محسوب شده و از این رو، مدیران فروش یا یکی از پر چالش‌ترین شغل‌های جهان مواجه هستند. مدیریت نیروی فروش تعهدی بسیار بزرگتر از آن چیزی است که اکثر مردم گمان می کنند. مدیر فروش همواره باید در پی افزایش مهارت‌های خود بوده و تنها در این صورت است که می تواند فرصت‌های موجود در هر موقعیت را شناسایی کرده و از آنها به بهترین شکل ممکن استفاده کند. در ادامه این مطلب چند نکته کوچک که می توانند در مبدل شدن شما به یک مدیر فروش موفق تاثیرگذار باشند را بررسی می کنیم.

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مدیران فروش موفق است. نشان دادن هرگونه تردید می تواند فعالیت شما به عنوان مدیر فروش را تحت تاثیر قرار دهد. البته اعتماد به نفس با تکبر کاملا متفاوت است. تکبر نه تنها می تواند مدیر فروش را از اهداف مورد نظر دور نماید، بلکه احتمال تحت تاثیر قرار گرفتن کل تیم فروش را نیز افزایش می دهد. در مقابل، اعتماد به نفس می تواند الهام بخش تیم فروش بوده و بازدهی آنها را افزایش دهد.

برنامه ریزی

پس از آن که رهبری تیم حرفه‌ای فروش کسب و کاری را بر عهده گرفتید در کوتاه‌ترین زمان ممکن باید به برنامه ریزی اقدام کنید. به عنوان مدیر فروش باید درباره نیازهای خود برای کسب موفقیت تصمیم گیری کرده و چگونگی دستیابی به اهداف تعیین شده را مشخص کنید. در شرایطی که باید برای تیم فروش خود اهداف مختلفی را تعیین کنید، امکان تحقق این اهداف از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اهداف و انتظارات غیر واقعی می توانند خیلی زود منجر به نارضایتی و یأس در میان افراد تیم فروش شوند. در مقابل، اهداف کوچک‌تر و واقع بینانه‌تر موجب افزایش اعتماد به نفس افراد در زمان تحقق آنها می شود. این اعتماد به نفس آنها را برای دستیابی به اهداف بزرگ‌تر آماده می کند.

یادگیری

هر مدیر فروش حرفه‌ای نیازمند یادگیری و آشنا شدن با شغل خود است. بر همین اساس باید به جزئیات کوچک توجه ویژه‌ای داشته باشید. ممکن است تصور کنید با آنچه که باید انجام دهید آشنا هستید، اما برای ارائه بهترین کار باید کوچکترین موقعیت‌ها و نیازها را نیز مد نظر قرار دهید. هر کسب و کاری دارای تفاوت‌های ظریفی است که امکان نادیده گرفتن آنها وجود دارد. توجه و رسیدگی به این تفاوت‌ها انجام وظایف و کار شما را آسان‌تر می کنند.

ارتباط شفاف و کارآمد

چگونگی برقراری ارتباط با دیگران در مدیریت حرفه‌ای بخشی از کسب و کار دارای اهمیت فوق العاده‌ای است. افراد تیمی که مدیریت آن بر عهده شما گذاشته شده باید درباره انتظاراتی که از آنها دارید، آگاهی کامل داشته باشند.

نحوه برخورد و ارتباط شما با آنها باید به گونه‌ای باشد که احساس آرامش دو طرفه برقرار شده و در صورت مواجه شدن با مشکل ترسی از در میان گذاشتن آن با شما وجود نداشته باشد. این مساله می تواند در رسیدگی به مشکلات به طور موثر و در کوتاه‌ترین زمان ممکن تاثیرگار باشد. کارمندانی که ارتباط موثری با مدیر خود نداشته و یا از وی می ترسند ممکن است مشکلات مهمی را پنهان کرده و این مشکلات به مواردی خارج از کنترل مبدل شوند. البته این نکته را نیز به خاطر بسپارید که بیش از اندازه با کارمندان خود صمیمی نشوید. در محیط کسب و کار، شما باید قادر به اتخاذ تصمیم‌های دشوار بدون در نظر گرفتن روابط دوستانه باشید.

در دسترس بودن

مدیران فروش باید همواره در دسترس باشند. طی فعالیت‌های روزانه هر کسب و کاری امکان مطرح شدن پرسش‌هایی وجود دارد و از این رو، در دسترس بودن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. خود را با جلسات بیش از حد و یا موارد دیگر درگیر نکرده و از دسترس تیم خود خارج نشوید. آنها باید تا حد ممکن با شما در ارتباط باشند. برگزاری منظم دوره‌های آموزش مدیریت فروش یکی از گزینه‌هایی است که می تواند ارتباط شما با اعضای تیمتان را حفظ کند. ناتوانی در دریافت پرسش‌ها و ارائه پاسخ به آنها در کوتاه‌ترین زمان ممکن می تواند فعالیت‌های کسب و کار را تحت تاثیر قرار داده و حتی آنها را متوقف کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۲
محمد صفدر